مدیر موسسه علوم اجتماعی دانشگاه لبنان در گفت وگو با بهمن: حزب الله اجازه نقض معادله درگیری را به دشمن نداده است

به گزارش بهمن، مدیر موسسه علوم اجتماعی دانشگاه لبنان در گفتگو با مهر تصریح کرد که آمریکا از گسترش نبرد و تغییر موازنه قدرت می هراسد و هم اکنون به علت درگیری در روسیه آمادگی این جنگ را ندارد.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: نبرد طوفان الاقصی همچنان در جریان است؛ نبردی که آغاز آن شنبه گذشته از جانب جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس اعلام گردید و به هلاکت رسیدن بیشتر از ۱۴۰۰ اشغالگر صهیونیست را به دنبال داشت.
مقاومت فلسطین در این نبرد توان نظامی بسیاری را به نمایش گذاشت و دوست و دشمن را شگفت زده کرد. این عملیات زلزله ای بزرگ بود که سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد و به افسانه شکست ناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی تمام کرد.
از آغاز این عملیات حزب الله ایستادگی خود در کنار مقاومت فلسطین را اعلام نمود و با عملیات هایی منحصر به فرد در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی رویکرد مشغول نمودن دشمن به خویش را ادامه داد.
پرسش مهمی که همگان به دنبال پاسخِ آن هستند اینست که آیا حزب الله به شکل مستقیم وارد این نبرد خواهد شد؟ در صورت ورود مستقیم حزب الله به این جنگ آیا درگیر نبردی منطقه ای خواهیم شد که منطقه را به آتش می کشد؟
از همین روی خبرنگار مهر گفت و گویی را با «طلال عتریس» استاد جامعه شناسی و مدیر مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه لبنان ترتیب داده است که شرح آن در ادامه می آید:
در روزهای گذشته چندین اتفاق نظامی در مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی به وقوع پیوست که حزب الله مسئولیت بعضی از آنان را به عهده گرفت. پیام ها و نشانه های این اتفاقات چیست؟ از دیدگاه شما قواعد درگیری و معادلاتی که مقاومت لبنان از سال ۲۰۰۶ در ارتباط با ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی وضع کرد درحال نقض است؟
حزب الله از آغاز عملیات بزرگ «طوفان الاقصی» حمایت خویش را از مقاومت فلسطین اعلام کرد؛ عملیاتی که دستاوردهای بی سابقه ای را نه تنها در تاریخ نزاع با دشمن داشته بلکه در آینده آن هم خواهد گذاشت. رسانه های خبری عبری و مسؤلان مختلف اسرائیلی این دستاورد را زلزله ای بزرگ دانستند که «اسرائیل» یا همان رژیم صهیونیستی در مرحله هایی که تا حالا گذرانده مانند آنرا به چشم خود ندیده است.
از آغاز این نبرد حزب الله در بالاترین سطح آماده باش و آمادگی برای رویارویی با هرگونه تحولات احتمالی قرار داشته است. هدف اصلی این بود که که اعلام گردد حزب الله به هرآنچه در فلسطین رخ می دهد ارتباط و توجه دارد. هاشم صفی الدین اظهار داشت که ما در این نبرد بی طرف نیستیم، بلکه کاملا با اتفاقات جاری و جزئیات آن ارتباط داریم. بنابراین حزب الله از ساعات نخستین نبرد بر آن بود که تمرکز دشمن اسرائیلی را به هم بریزد به صورتی که از آرامش و ثبات جبهه جنوب لبنان اطمینان خاطر نداشته باشد. بنابراین دشمن ناچار شد هزاران نظامی را در این جبهه مستقر کند؛ این نکته مهمی است.
نکته دوم آنکه حزب الله به دشمن اسرائیلی اجازه نداده است معادله پیشین را به هم بریزد؛ معادله قواعد درگیری که از سال ۲۰۰۶ تثبیت شده است؛ یعنی حزب الله به اسرائیلی ها اجازه نداده است که چه غیرنظامیان و چه هر شخص دیگری از مبارزان مقاومت یا دیگر افراد را بمباران کند یا مورد هجوم قرار دهد. ازاین رو مقاومت نسبت به بمباران برخی مواضع در شبعا بعنوان مواضع اشغالی و اراضی لبنان که در اشغال است اقدام نمود. این اقدام حاوی این پیام بود که حزب الله آماده ورود به نبرد است و درگیری های بعدی که رخ داد این نکته را مورد تأیید قرار داد که هدف از اتفاقات جاری در جنوب لبنان از روزهای نخستین تاکنون، اعلام این بوده که حزب الله حتی اگر هنوز تصمیمی برای مشارکت و نبرد گسترده نگرفته باشد، بخشی از این نبرد است.
در میان تحلیل های فراوان و اطلاعات اندک، همگان چشم به جبهه جنوب لبنان دوخته اند. به نظر شما مقاومت لبنان در قالب درگیری های جاری میان ارتش اشغالگر قدس و مقاومت فلسطین در غزه نیروهای خویش را به حرکت در خواهد آورد؟ چه شرایطی به اقدام نیروهای مقاومت در لبنان ضد رژیم اشغالگر قدس منجر خواهد شد؟
تاکنون درگیری ها در جنوب لبنان تحت راهبرد مدیریت، مشغول ساختن، ازبین بردن تمرکز دشمن و اعلام آمادگی بوده است. تمام جهان در انتظار موضع حزب الله هستند. آمریکایی ها، اروپایی ها و قدرت های منطقه ای دیگر می خواهند بدانند آیا حزب الله به شکل گسترده در این نبرد مشارکت خواهد کرد؟ چرا این پرسش مطرح می شود؟ چونکه همگان می دانند که تصمیم حزب الله می تواند تمامی منطقه را به آتش بکشد، تغییر شگرفی را در ماهیت جنگ ایجاد نماید و به ورود قدرت های بزرگ منطقه به این جنگ بیانجامد؛ بنابراین همگان به دنبال دانستن موضع حزب الله هستند. میتوان از سخنان و مواضع فرماندهان حزب الله نتیجه گیری کرد که حزب الله برای ورود گسترده به جنگ آمادگی کامل دارد و این یکی از انتخابهای روی میز و همچون سناریوهای احتمالی است؛ البته این تصمیم به سادگی یا از روی احساساتی که مردم در اینباره دارند، اتخاذ نمی گردد. اتخاذ این تصمیم منوط به نظر عالی رتبه ترین مقامات و رهبران محور مقاومت است.
نکته دوم آنکه مقاومت فلسطین نیازی به چنین مداخله ای ندارد. ضربه سخت و زلزله ای که در جریان طوفان الاقصی به نظامیان رژیم صهیونیستی وارد شد اثبات کرد که در درجه اول حماس و سپس جهاد ابتکار عمل را به دست دارند و باید این پیروزی به نام آنان ثبت گردد. بنابراین حزب الله پیام اطمینان بخشی را به کشورهای بزرگ که مایل اند موضع آنرا بدانند ارسال نمی کند و به مشغول نمودن دشمن در جبهه جنوبی اقدام می کند. حزب الله برای هر احتمالی آمادگی کامل دارد، اما در عین حال اعلان جنگ یا ورود گسترده به جنگ به جبهه جنوب محدود نمی گردد. بنابراین اتخاذ این تصمیم مستلزم نیاز فلسطینیان برای چنین مداخله ای است. این نیاز هم اکنون وجود ندارد. با وجود کشتار وحشیانه غیرنظامیان در غزه ابتکار عمل همچنان به دست مقاومت فلسطین است. ازاین رو تابحال به نظر نمی رسد گزینه گسترش جنگ در سطح منطقه ای و بین المللی محتمل ترین گزینه باشد.
مسئولان آمریکایی اعلام نمودند که اعزام نیروهای نظامی به منطقه با هدف پیشگیری از گسترش جنگ و بازداشتن دشن اسرائیلی از سوء استفاده از شرایط برای حمله به آن انجام شده است. به نظر شما آیا منظور از این مورد مشخصاً حزب الله بوده است؟ به باور شما حضور ناو هواپیمابر آمریکا مقاومت را خواهد ترساند و همانطور که آمریکا هدف گذاری کرده است این اقدام بازدارنده خواهد بود؟
حضور نظامی در منطقه در درجه اول برای پشتیبانی از اسرائیل انجام می شود؛ رژیمی که بعد از طوفان الاقصی روشن شد دیگر نمی تواند از خود دفاع کند، این مورد اولین نتیجه راهبردی است. حضور چنین ناوگان نظامی به هیچ وجه مانع از اقدامات حزب الله و حتی مقاومت فلسطین نخواهد شد. بله؛ این حضور نظامی می تواند با هدف گسترش نیافتن جنگ انجام شده باشد؛ چونکه کسی که امروز در سطح نظامی و سیاسی در داخل فلسطین جنگ را هدایت می کند آمریکا است، چونکه آمریکا می خواهد نتانیاهو را از ارتکاب هرگونه حماقتی که امکان دارد به گسترش جنگ بیانجامد بازدارد. آمریکا نمی خواهد جنگ گسترش پیدا کند، چونکه از گسترش آن و تغییر برخی موازنه های قدرت هراس دارد. آمریکا در سایه مشغول بودن در روسیه، حالا آمادگی این جنگ را ندارد. اندک اندک خبرهایی را در ارتباط با این که آمریکا نبرد زمینی را سفارش نمی کند و نیازی به ورود زمینی به غزه نمی بیند، می شنویم.
ناو هواپیمابر چیزی را تغییر نخواهد داد. آمریکا در عراق حضور داشت و شکست خورده از آن خارج شد، در افغانستان حضور داشت و شکست خورده از آن خارج شد، در آغاز دهه ۸۰ میلادی وارد لبنان شد، نظامیانش در این کشور حضور داشتند و در سکوت محض خارج شدند؛ ازاین رو این ناوگان ها ماهیت معادله را تغییر نخواهند داد، شکست سنگین رژیم صهیونیستی را تغییر نخواهند داد، اراده مقاومت را تغییر نخواهند داد و بر خلاف آن اگر نظامیان آمریکایی به صورت زمینی به نبرد ورود پیدا کنند فرصتی برای نبرد با دشمن اصلی به جای نبرد با نماینده آن یعنی اسرائیل فراهم خواهد شد.
در پایتخت های مرتبط، بخصوص بیروت تحرکات دیپلماتیک فعالی در جریان است. آیا در رابطه با رخدادهای جاری در این ارتباطات اطلاعی دارید؟ «شیا» سفیر آمریکا در بیروت از «بری» نماینده پارلمان لبنان چه چیزی خواسته است؟
تحرکات سفرا و دیپلمات ها بخشی از رویکرد آمریکا در منطقه است که از گسترش جنگ و این که حزب الله طرف مستقیم آن در این جنگ باشد می هراسد. تمامی ارتباطات برای کسب اطمینان از تحت کنترل بودن اوضاع، عدم گسترش جنگ و گرفتارنشدن آمریکا در این جنگ است. شاید سفیر آمریکا در بیروت خواسته از دیدارهای خود با نبیه بری و دیگر مسؤلان و حتی دیگر سفرا به اطمینان خاطر برسد. آنها خواسته اند در مورد این مورد به این اطمینان برسند، اما به اطمینان و پاسخی دست پیدا نکردند؛ چونکه حزب الله چنین پاسخی را نه به مسؤلان لبنانی و نه به میانجی ها نداده است. سیاست همان سیاست ابهامِ سازنده است. در همین حین درگیری های محدود رخ خواهد داد و آمادگی گسترده برای تمامی احتمالات وجود خواهد داشت.
همانطور که گفته شد و مطابق سخنان شیخ نعیم قاسم، ارتباط هایی که با حزب الله برقرار شد، به نتیجه ای که می خواستند نرسید. بیشتر طرف ها می خواهند اثبات کنند که در این شرایط منطقه ای خطرناک نقش ایفا می کنند و هر طرفی می خواهد اثبات کند که به پاسخ های لازم دست یافته است تا به آنها در مجامع بین المللی جهت بدهد.
حزب الله نظر یا راهبرد خود در رابطه با گسترش یا عدم گسترش جنگ و چگونگی عملکرد آن در صورت گسترش نبرد را روشن نکرده است. این یک راهبرد نظامی امنیتی منطقه ای در رابطه با تمامی محور مقاومت است و حزب الله بر مبنای تجربه و مهارت هیچگاه چنین موضوع هایی را روشن نمی نماید. دیگران باید نظاره، استنتاج و تحلیل کنند. اما حزب الله در عین حال به صورت علنی و روشن در جهت درگیری با اسرائیل در زمینه های مختلف اقدام می کند؛ حزب الله اسرائیل را مشغول می کند و قواعد درگیری را بدون ارسال هرگونه پیام اطمینان بخش به اسرائیل و فرستادگان بین المللی یا منطقه ای حفظ می نماید تا همگان در حالت ناآگاهی نسبت به اقدامات حزب الله باقی بمانند. این مورد مسأله ای اساسی در این دست نبردهاست که هرگونه احتمالی در آنها وجود دارد.
به میدان نبرد در مرزهای جنوبی لبنان با اراضی اشغالی بازمی گردیم؛ جایی که مقامات اشغالگر به صورت عامدانه شهرک نشینان را از شهرک های صهیونیستی خارج کرده و این مناطق را به پادگان های نظامی تبدیل نموده اند، اما در طرف مقابل، روستاهای لبنانی همچنان زندگی روزمره خویش را دارند. این پدیده را چطور تفسیر می کنید؟ آثار و نشانه های روانی و نظامی آن چیست؟
در روستاهای مرزی همچنان بیشتر مردم در خانه ها و روستاهای خود زندگی می کنند. فصل چیدن زیتون شروع شده است، آنها به زمین هایشان می روند و از چیزی نمی ترسند. این مورد به اعتماد مردم لبنان به مقاومت بعد از سال ۲۰۰۶ و افزایش این اعتماد در بین آنان ارتباط دارد. آنها حمایت را احساس می کنند. آنها احساس می کنند که دشمن جرأت نخواهد کرد که غیرنظامیان را بمباران کند. این مسئله مهم می باشد. این همان قواعد درگیری است که تثبیت شده است؛ اما در عین حال اوضاع در طرف مقابل کاملا وارونه است. امروز شهرک نشینانی که در شهرک های اطراف نوار غزه اقامت دارند نمی خواهند که به محل اقامت خود بازگردند و اصولاً به علت ترس از اتفاقات رخ داده و عدم اطمینان به قدرت ارتش اسرائیل در پشتیبانی از آنها، هیچگاه به آنجا باز نخواهند گشت. این همان معادله جدید است.
در سوی دشمن، هیچ اعتمادی به این که ارتش می تواند از آنها حمایت کند وجود ندارد، اما در لبنان و جنوب آن، لبنانی ها با اعتماد کامل زندگی می کنند، چونکه می دانند کسی هست که از آنها دفاع و حمایت کند.
نکته ای که میتوان افزود اینست که رژیم اسرائیل بعد از طوفان الاقصی دیگر جای امنی برای شهرک نشینان به شمار نمی آید. این مسئله بدین معنا است که بعد از جنگ یا مذاکره، شهرک نشینان آغاز به ترک این رژیم خواهند کرد. بیشتر آنان دو تابعیتی هستند و در سکوت این سرزمین را ترک خواهند کرد و هیچ کس برای دفاع از این رژیم باقی نخواهد ماند. در نتیجه، این موضوعات برنامه فروپاشی «اسرائیل» و این رژیم را تسریع خواهند کرد.

منبع: