۵۹۸ عددی ماندگار در تاریخ ایران
خراسان رضوی شاید روزی که صدام حسین سرمستانه در مقابل دوربین ها قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و سه روز بعد در تاریخ ۳۱ شهریور سال ۵۹ نخستین بمب به وسیله هواپیماهای عراقی در فرودگاه مهرآباد بر سر مردم انداخته شد، کسی فکر نمی کرد این شروع جنگی ۸ ساله باشد. رژیم بعث عراق تنها ۱۹ ماه بعد از پیروزی انقلاب، با هدف از بین بردن نظام نوپای جمهوری اسلامی، حمله به ایران را شروع کرد و منجر به وقوع دومین جنگ طولانی قرن بیستم شد.
هرچند رسانه های جهان اخبار جنگ ایران و عراق را بصورت سانسور شده و به نفع رژیم بعث مخابره می کردند و سران کشورها نیز چه در گفتار و چه در عمل از عراق حمایت می کردند، اما رفتار غیر مسئولانه سازمان ملل و صدور قطعنامه های جانبدارانه از سمت این سازمان که وظیفه حفظ امنیت جهانی و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی را بر عهده دارد، بار دیگر عملکرد تماما سیاسی کارانه و استانداردهای دوگانه این سازمان را به نمایش گذاشت و نشان داد اساسنامه سازمان ملل درباب تعهد به تامین امنیت جهانی، فقط نوشته ای بر روی کاغذ است.
جنگ تحمیلی ۸ ساله، تنها جنگی نبود که عراق در ضمن یک قرن اخیر آغاز نموده بود. در ۱۱ مرداد سال ۶۹ نیز رژیم بعث باردیگر جنگی را این دفعه در کویت شروع کرد که ۶ ماه به طول انجامید. در این جنگ بر خلاف جنگ تحمیلی ۸ ساله که ۱۱ سال طول کشید تا عراق به عنوان متجاوز معرفی شود، تنها ۷ ساعت بعد از شروع جنگ، شورای امنیت دولت عراق را به عنوان متجاوز معرفی نمود و با صدور قطعنامه های بعدی، ضمن تحریم عراق، دولت این کشور را ملزم به پرداخت غرامت به کویت کرد.
در مورد جنگ ایران و عراق اما اولین واکنش رسمی شورای امنیت ۷ روز بعد از شروع جنگ با صدور قطعنامه ۴۷۹ صورت گرفت. این قطعنامه یکی از ظالمانه ترین قطعنامه های این شورا بود و حتی بسیاری آنرا لکه ای ننگ در تاریخ شورای امنیت می دانند. در این قطعنامه بدون اشاره به نقش عراق به عنوان آغازگر جنگ، فقط از دو طرف خواسته شده بود اعلام ترک مخاصمه کنند و به مرزهای خود بازگردند.
در حالی که تا تاریخ ۲۹ تیر ۶۶، تمامی هفت قطعنامه صادر شده از سمت شورای امنیت سازمان ملل در مورد جنگ ایران و عراق، حالتی جانبدارانه و به نفع رژیم بعثی داشت، شاید بتوان قطعنامه ۵۹۸ را اولین قطعنامه جدی این شورا در مورد جنگ تحمیلی دانست. در این قطعنامه بر خلاف قطعنامه های پیشین، در مورد نبرد بین ایران و عراق واژه “جنگ” به کار برده شد. همین طور در این قطعنامه به تشکیل هیاتی بمنظور تعیین و معرفی متجاوز، تاکید شده بود.
نهایتاً ایران یک سال بعد یعنی در تاریخ ۲۷ تیرماه ۶۷، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و دو روز بعد آتش جنگ تحمیلی ۸ ساله خاموش شد. اما این قطعنامه در چه شرایطی پذیرفته شد؟ چه عاملی سبب شد ایران این قطعنامه را بپذیرد؟ چرا قطعنامه های پیشین مورد پذیرش طرفین قرار نمی گرفتند؟
دکتر مهدی نجف زاده، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی، در گفت و گو با ایسنا با اشاره به فرارسیدن سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سمت ایران، اظهار نمود: در ابتدا نظام بین الملل حساسیتی به جنگ ایران و عراق نداشت. خصوصاً آمریکا و اروپا که تصورشان این بود که این جنگ می تواند فرصت مناسبی برای فرسایش دو دولت انقلابی در منطقه خاورمیانه باشد و به تضعیف ایران و عراق منجر شود.
وی افزود: قطعنامه ۵۹۸ در قالب فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد قرار می گیرد که همین مسئله آنرا از حالت سفارش ای خارج و برای دو طرف لازم الاجرا می کند. این قطعنامه از نظر محتوایی با قطعنامه های قبلی تفاوت بسیاری داشت.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد درباب دلیلهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از جانب ایران، عنوان کرد: مجموعه ای از عوامل داخلی و بین المللی موجب شدند تا ایران ناگزیر به پذیرش این قطعنامه شود. همچون عوامل داخلی گزارشاتی است که از طرف برخی دست اندرکاران جنگ در خصوص نبود امکان تهیه وتامین تجهیزات و ادوات جنگی به سبب تحریم هایی بود که اعمال میشد.
نجف زاده افزود: بعلاوه در سطح بین الملل نیز می توان به فشارهای کشورهای غربی بر دو کشور ایران و عراق به عنوان دیگر عاملی که موجب پذیرش قطعنامه شد، اشاره نمود. این کشورها معتقد بودند جنگ بین ایران و عراق جز نابودی منابع دو کشور هیچ سرانجامی را به دنبال نداشته است، پس ضرورتی به ادامه آن نیست. در نتیجه برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ فشارهایی از جانب کشورهای دیگر اعمال می شد و استفاده صدام حسین از تجهیزات و سلاح های شیمیایی گسترده نیز نشان می داد که این فرد دیوانه تر از آنست که بتوانیم در مقابل کارهای عجیب و غریب آن ایستادگی نماییم.
وی درباب امتناع شورای امنیت از معرفی عراق به عنوان متجاوز جنگی بیان کرد: اساسا هیچ گاه هیچ کشوری در مورد این که عراق آغازکننده جنگ بود، شک نداشته است، اما با این وجود چون در ایران نظامی انقلابی و مخالف با امیال و اوامر استکبار جهانی به روی کار آمده بود، سازمان های بین المللی چندان علاقه ای به این که در قطعنامه ۵۹۸ جانب یک کشور را بگیرند، نداشتند و اهتمام می کردند بجای حقیقت یابی، به حل منازعه بپردازند. هرچند در بند ۷ قطعنامه ۵۹۸ به تشکیل کمیته ای برای ارزیابی میزان خسارات وارد شده به هر کدام از طرفین اشاره شده بود، اما این هم وعده ای پوچ بود که عملا نفعی برای ایران به دنبال نداشت.
این استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت مواضع شورای امنیت درباب تجاوز عراق به دو کشور ایران و کویت، اضافه کرد: شورای امنیت در مقابل تجاوز عراق به کویت هیچ فرصتی را از دست نداد. ساعاتی بعد از حمله عراق به کویت، شورا در قطعنامه ۶۶۰ با استناد به مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل، اقدام عراق به عنوان ناقض صلح را محکوم و دراین زمینه حدود ۱۳ قطعنامه صادر کرد و صدام به عنوان متجاوز جنگی معرفی گردید. اما در مقابل شورای امنیت در مقابل تجاوز عراق به ایران، هیچ تمایلی برای ورود فوری و اساسی به این مساله و حل و فصل منازعه نداشت.
نجف زاده با اعلان اینکه نبود فضای مناسب برای پذیرش قطعنامه دلیلی بر طولانی شدن جنگ بود، اشاره کرد: هرچند پیشنهادهایی فراتر از قطعنامه ها از طرف کشورهایی مانند عربستان برای حل منازعه بین دو کشور و پرداخت کمک های مالی بلاعوض مطرح می شد، اما هنوز فضا مناسب اختتام جنگ نبود، برای اینکه طرفین جنگ، دو کشور انقلابی با آرمان ها و ایدئولوژی های خاص خود بودند و همین آرمان ها تعیین کننده سیاست گذاری های آنها بود. خصوصاً که تا سال ۶۱ قسمتی از سرزمین های ایران در اختیار عراق بود و قاعدتا تا آن زمان ایران هیچ گاه علاقه ای به اختتام دادن به جنگ نداشت.
وی افزود: همین طور از سال ۶۱ به بعد نیز که ایران مناطق خودرا از عراق پس گرفته بود، با وجود این که صدام با عقب نشینی از سرزمین های اشغالی متمایل به پذیرش قطعنامه ها بود، اما جمهوری اسلامی نمی خواست قطعنامه های ناعادلانه و یک طرفه شورای امنیت را بپذیرد.
این پژوهشگر تاریخ انقلاب با تاکید بر این که مسئله ایران و عراق را باید فراتر از جنگ بین دو کشور دانست، بیان کرد: با نگاهی به استراتژی های آمریکا متوجه می شویم غربی ها تمایل زیادی به تضعیف دو کشور داشتند، در حالی که این جنگ، منازعه ای بود که برای حل آن باید تمامی جامعه بین الملل تلاش می کردند. بعلاوه آمریکا و شوروی اهتمام داشتند با فروش اسلحه به عراق، به گسترش تسلیحات خود نیز کمک کنند. متاسفانه با وجود صدور قطعنامه های گوناگون از جانب شورای امنیت، وجود چنین مسائلی منجر به طولانی شدن جنگ بین ایران و عراق شد.
جنگ تحمیلی ۸ ساله، تنها جنگ در تاریخ ایران است که در آخر آن حتی یک وجب از خاک کشور به تصرف دشمن درنیامده بود. به راستی که تک تک صحنه های این جنگ ترجمان آیه ۸۱ سوره مبارکه اسرا است: «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد، آری باطل همیشه نابودشدنی است»