بی بی سی گزارش داد؛ اسناد محرمانه دولت انگلیس و ادعای مخالفت لندن با حمله به ایران
به گزارش بهمن یك رسانه غربی مدعی دسترسی به اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس شده و مدعی شده كه بر طبق این اسناد لندن در زمان جنگ تحمیلی با حمله آمریكا به ایران مخالفت كرده است.
به گزارش بهمن به نقل از مهر، بی بی سی در گزارش خود می نویسد: اسنادی كه بتازگی از طبقه بندی محرمانه وزارت خارجه انگلیس خارج شده نشان داده است كه بعد از آنكه در جنگ ایران و عراق، شبه جزیره فاو به تصرف نیروهای ایرانی درآمد، آمریكا قصد داشت به هر قیمت شده، حتی با حمله نظامی مستقیم، از پیروزی ایران در جنگ جلوگیری كند، اما دولت انگلیس آمریكا را از این تصمیم بازداشته است. این اسناد را «عامر سلطان» از بخش عربی بی بی سی بررسی نموده است. شبه جزیره فاو با عملیات والفجر هشت كه همزمان با جشنهای هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد به تصرف ایران درآمد. بنابر اسناد دولت انگلیس، در نوزدهم و بیستم مارس ۱۹۸۶ (دو روز پایانی سال ۱۳۶۴) یعنی چند هفته بعد از این پیروزی، نشستی میان مسئولانی از وزارتخانه های دفاع آمریكا و بریتانیا در واشنگتن برگزار گردید و آمریكاییها عزم خویش را برای پیشگیری از پیروزی ایران، حتی با توسل به نیروی نظامی آشكار كردند اما هیئت بریتانیایی با وجود پافشاری آمریكاییها، با رویكرد آنان مخالفت و خاطرنشان كرد كه حاضر نیست در چنین نگاهی همراهی كند. رهبری آمریكا در آن زمان در دست «رونالد ریگان» بود و دولت بریتانیا را حزب محافظه كار به رهبری «مارگارت تاچر» اداره می كرد. وزیر دفاع آمریكا «كاسپار واینبرگر» بود و مسئولیت وزارت دفاع انگلیس را بتازگی «جورج یانگر» به عهده گرفته بود. در گزارش هیئت بریتانیایی از نشست واشنگتن آمده: نشست بسیار سازنده ای بود و به هدف ما كه تاكید بر پشتیبانی اساسی از سیاست آمریكاییها در خلیج فارس است كمك كرد اما در عین حال نگرانی خویش را از خطراتی ابراز كردیم كه اقدام نظامی شتابزده و خارج از تناسب به همراه خواهد داشت. در این گزارش سفارش شده: نباید به پشتیبانی از عملیاتی نظامی كشیده شویم كه مهارش از دست ما خارج است یا اینكه در صورتیكه به بحران بینجامد، چه بسا نتوانیم توقعات آمریكاییها را در پشتیبانی از آنها برآورده نماییم. وزارت خارجه انگلیس هم در همان زمان این سفارش را تایید می كند. یك ماه بعد، هیئتی از اداره خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس به ریاست گراهام بویس، معاون این اداره به واشنگتن می رود. بویس (كه بعدا سفیر بریتانیا در قطر و سپس كویت شد) در گزارش خود از این سفر نوشت: [آمریكاییها] خواستار این بودند كه با هم روند درگیری را در خلیج فارس بررسی… و برای كمك به حفظ امنیت كشورهای خلیج فارس هماهنگیهای لازم را انجام دهیم. نتیجه گیری هیئت بریتانیایی از گفتگوهای واشنگتن این بود كه آمریكاییها «روز به روز بیشتر باور پیدا می كنند كه جنگ هر قدر هم طول بكشد، ایرانیها برنده خواهند شد. بنابراین، سیاست خویش را به این سو پیش می برند كه تا زمانی كه نشانه هایی از كوتاه آمدن ایران به چشم بخورد، هر كمكی می توانند به عراق بكنند.» به نوشته گراهام بویس، آمریكاییها اذعان كردند كه عراقیها هر جنگ افزاری بخواهند دارند اما فرماندهی نظامی و رهبری سیاسی عراق گرفتار ناكارآمدی است و تا زمانی كه این ناكارآمدی تداوم دارد، آمریكا كار چندانی نمی تواند بكند، پس تلاش خویش را بر مهار ایران متمركز كرده اند. مثلا از رسیدن سلاح به ایران جلوگیری می كنند تا نتواند دست به حمله های نظامی بزرگتری بزند. در گزارش بویس آمده است كه خواست اصلی آمریكاییها پیشگیری از سرازیر شدن سلاح به ایران است. با اینكه در كند شدن روند سرازیر شدن سلاح به ایران از راه بازار سیاه موفقیت هایی به دست آورده اند اما همچنان از اروپای شرقی و كره شمالی و سوریه و لیبی و چین به میزان فزاینده ای سلاح به ایران فرستاده می شود. در این گزارش برای اولین بار فاش شده كه آمریكا در فكر ضربه هایی نظامی بوده كه ایران را زمین گیر كند «از نظر نظامی، باور آمریكاییها این است كه حمله همه جانبه و فراگیر به زیرساختهای حیاتی اقتصادی در ایران، رفتار ایرانیها را تغییر خواهد داد.» اما از نظر گراهام بویس، با عنایت به نبود عزم و اراده نظامی در عراق و روند سیاسی در ایران چنین حمله ای به ایران پیامد خوشایندی نخواهد داشت و آمریكاییها نتوانسته اند سناریویی معقول و عملی بچینند كه عراق با آن بتواند مستقلا و با تاكید بر خود در مقابل ایران بایستد. بویس در گزارش خود پیش بینی كرده كه آمریكاییها بیشتر از پیش بر بریتانیا فشار بیاورند كه از سیاست متوازن خود دست بردارد و به سیاست آنان جهت پیشگیری از پیروزی ایران بر عراق بپیوندد. همزمان، یكی از ژنرالهای آمریكایی همراه با چهار افسر زیردست خود به مدت چهار هفته به خاورمیانه می رود و از كشورهای قطر، عمان، امارات، بحرین، عربستان سعودی و اردن دیدار می كند. این ژنرال بعد از بازگشت به لندن می رود و در وزارت خارجه بریتانیا نشستی با مسئولان این وزارتخانه برگزار می نماید. در گزارش وزارت خارجه انگلیس از این نشست آمده است: آمریكاییها دلسرد بودند چون در مقابل اعلام آمادگی به دولتهای خلیج فارس برای دست زدن به اقدامات بیشتر جهت دفاع از آنها، پاسخ مثبت دریافت نكرده بودند… آمریكاییها به دولتهای عضو شورای همكاری خلیج فارس اعلام نموده بودند كه اگر توقع بیشتری از آمریكا دارند باید پایگاههای دریایی در اختیار آمریكا بگذارند و موافقت كنند كه با آمریكا رزمایشها و تمرینهای نظامی مشترك انجام دهند… اما با اینكه نگرانی [دولتهای حاشیه خلیج فارس] بیشتر از گذشته شده بود، به آمریكاییها پاسخ مثبت نداده بودند. در گزارش دیگری از اداره خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا آمده كه برآورد آمریكاییها از رویارویی نظامی ایران و عراق بسیار بدبینانه شده بود. بنابر این گزارش، برآورد آمریكاییها چنین بوده است: اول: ثابت شده كه نیروی هوائی عراق با اینكه دارای برتری نسبت به ایران به نظر می آید، ناكارآمد است و این ناكارآمدی چه بسا نتیجه ناتوانی شخص صدام حسین از طرح ریزی و فرماندهی حملات فراگیر و موثر به ایران باشد. دوم: حملات عراق به مواضع ایران در فاو بی اثر بوده چون ایرانیها سنگرهای خویش را خیلی خوب در دل زمین كنده بودند. سوم: گردآمدن نیروهای عراقی در هور هویزه سبب نگرانی [آمریكاییها] از حمله بزرگی از جانب ایران در ماههای آینده شده بود. عنوان یكی از گزارشهای وزارت خارجه انگلیس كه از طبقه بندی محرمانه خارج شده این است: «ایران – عراق: برنامه ریزی پادشاهی متحده [بریتانیا] و ایالات متحده برای وضعیت اضطراری». در این گزارش بار دیگر تاكید شده كه بریتانیا باید از هر نقشه ای كه آمریكاییها برای ورود به جنگ با ایران بكشند، دوری كند و تایید سیاست آمریكاییها به ضرر بریتانیاست: برای منافع ما بهتر است كه دولتهای منطقه ما را از این دید نبینند(یعنی دید همكاری با آمریكا در حمله نظامی به ایران). در گزارش دیگری از اداره خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ ژوئیه ۱۹۸۶ (تیر – امرداد ۱۳۶۵) آمده است: با عنایت به اینكه ایران در بلندمدت اهمیت و امكانات بیشتری دارد، سیاست بهتر این است كه در قبال ایران و عراق با چراغ خاموش و بی طرفانه حركت نماییم. چنین سیاستی به ما امكان می دهد در كل منطقه به بالاترین تراز تجاری دست بیابیم. مدتی بعد، آمریكا و بریتانیا نشست دیگری در لندن برگزار می كنند و در آن به توافق می رسند كه ایران كشور بزرگ و مهمی است و در موقعیتی راهبردی قرار دارد كه برای غرب مهم می باشد كه در بلند مدت روابط خوبی با آن داشته باشد. البته در همین نشست آمریكاییها می گویند كه ایران فكر می كند با حمله ای دیگر نظام بعث فرو می پاشد همان گونه كه نظام شاه از هم پاشید و در این راستا برای حمله نهائی بزرگی آماده می شود كه ضربه بزرگی به عراق خواهد بود. بریتانیاییها دریافته بودند كه از دید آمریكاییها، ایرانیان فرصت پیروزی دارند و برای این پیروزی و فروپاشی عراق، نتایج تیره و تاری می بینند. اما برآورد بریتانیی ها این بوده كه جنگ خونین بدون پیروزی هیچیك از طرفین ادامه خواهد یافت و خطاب به آمریكاییها تاكید می كردند كه به سیاست بی طرفانه خود ادامه خواهند داد و ایمان دارند كه باید تا آنجا كه امكان دارد با هر دو طرف رابطه ای عادی داشته باشند. حمله نظامی تنها روشی نبوده كه آمریكایی ها برای جلوگیری از پیروزی ایران به آن اندیشیده بودند. در سندی به نقل از «جفری هاو» وزیرخارجه وقت بریتانیا آمده است كه آمریكاییها بعد از تلاش نافرجام در پیشگیری از سرازیر شدن سلاح به ایران، به فشار اقتصادی به ایران رو آوردند و در این رهگذر، حدودا با همه دولتهای اروپای غربی و همینطور ژاپن، سنگاپور تماس برقرار كرده، خواستار همكاری شان شدند. در ادامه این گزارش ها ادعا شده است: اما اینجا هم بریتانیایی ها مخالفت می كنند. وزارت خارجه بریتانیا سفارش می كند كه فشار اقتصادی بر ایران و قرار دادن ایرانی ها در وضعیت دشوار اقتصادی، آنها را وادار به مذاكره نخواهد كرد و در دراز مدت به زیان غرب تمام خواهد شد. جفری هاو خطاب به آمریكاییها می گوید كه باید ایران و رفتار سیاسی اش را بعنوان واقعیتی در منطقه پذیرفت، همان گونه كه دولتهای خلیج فارس هم این واقعیت را پذیرفته اند: عربستان سعودی گرفتار خودبزرگ بینی است اما بقیه این دولتها معتقدند كه باید با ایران كنار آمد. نظر هاو در مورد ایرانیها چنین بود: سیاست آمریكا عزم ایرانی ها را جزم تر می كند كه كمربندها را محكم ببندند و [به جنگ] ادامه دهند. ایران به ریاضت كشیدن عادت دارد و هر بار كه از لحاظ سیاسی و اقتصادی زمین بخورد، می تواند دوباره روی پای خود بایستد.