نشنال اینترست در تحلیلی نوشت دولت بایدن نمی تواند انتظار داشته باشد ایران توافقی سخت تر از برجام انجام دهد
روزنامه نشنال اینترست در گزارشی با تشریح مواضع امنیت ملی ایران بعد از انقلاب اسلامی، به چالش های بازگشت دولت جو بایدن به توافق هسته ای پرداخت.
به گزارش بهمن به نقل از نشنال اینترست، از آنجائیکه دولت بایدن مذاکرات جدید با ایران را دنبال می کند، باید این پروسه را با درک درست و دقیق تصمیم گیری های راهبردی در ایران و آنچه موجب انعطاف پذیری یا سر سختی ایرانیها می شود، دنبال کنند. کلید هر توافقی یافتن نقاط مشترکی است که هم نگرانی های ایالات متحده را مرتفع بسازد و هم موضوعاتی که ایران برای خود ضروری می دانند را نقض نکند. دو واقعه مهم در طول دوران بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹یعنی اختتام جنگ عراق ۱۹۸۸ و توافق برجام ۲۰۱۵ بعنوان نمونه های تعامل ایران با قدرت های بزرگ یاد می شود.
جنگ ایران و عراق از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ و در بین هرج و مرج های انقلابی در ایران شروع شد. صدام حسین رهبر عراق چند روز بعد از اعلام لغو قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر که تقسیم و کنترل راه آبی و راهبردی شط العرب بین دو کشور را مشخص می ساخت، به ایران حمله کرد. صدام ادعای کل رودخانه را کرد و درصدد فتح قلمرو اضافی در جنوب غربی ایران و خلیج فارس بود.
جنگ ویرانگر هشت ساله به وقوع پیوست که منجر به کشته شدن صدها هزار نفر از هر دو طرف، صدها میلیارد دلار خسارت شد و صدام از سلاح های شیمیایی مقابل سربازان ایرانی، غیرنظامیان و کردهای عراق استفاده نمود. جمهوری اسلامی نوپا از حمایت های بسیار محدود بین المللی برخوردار بود.
در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷، شورای امنیت به اتفاق آرا قطعنامه ۵۹۸ را تصویب کرد که برمبنای مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل خواهان عقب نشینی نیروها و آتش بس شد و آنرا لازم الاجرا دانست. همین طور با درج اطلاعیه ای در خصوص اینکه شورا مجدداً “برای بررسی مراحل بعدی و کسب اطمینان از انطباق با این قطعنامه” برگزار می شود، امکان اقدامات تنبیهی را برای عدم انطباق باز گذاشت. قطعنامه ۵۹۸ اختتام جنگ را سرعت بخشید. با این وجود، واقعیت این است که ایران در شرایطی حاضر به مصالحه شد که نسبت به تامین منافع امنیتی خود اطمینان یافت.
جنگ ایران و عراق همین طور سیاست امنیت ملی جمهوری اسلامی در دهه های آینده، خصوصاً ایجاد برنامه های موشکی بالستیک و کروز را شکل داد. به سبب عدم تجهیز کافی، از ابزار کافی، ایران از آن زمان این سلاح ها را بعنوان اصلی ترین ابزار بازدارندگی در مقابل متجاوزان احتمالی دنبال کرده است. اگر دولت بایدن می خواهد موشک های ایران را محدود کند، باید نقشی را که آنها در امنیت ملی ایران بازی می کنند، در نظر بگیرد. امروز هیچ کسی از هیچ طیف سیاسی ایرانی ایده امتیاز دادن بر سر برنامه های موشکی را نمی پذیرد.
درس هایی از برجام: چرخه تنش زایی و مذاکرات منتهی به برجام نیز به همین ترتیب برای میزان فشار مایل به تحمیل ایران آموزنده است. با شروع پرونده هسته ای، مقامات ایران هدف خودرا از این روند، اجرای برنامه هسته ای غیرنظامی در محدوده خاک ایران اعلام نمودند.
برای نخستین بار ایران در سال ۲۰۰۵ استقبال خود از توافق مانند آنچه در برجام اتفاق افتاد، نشان دادند. در مارس همان سال، مذاکره کنندگان هسته ای ایران پیشنهادی را به “EU۳” (انگلیس، فرانسه و آلمان) ارائه دادند که می توانست مسیرهای اورانیوم و پلوتونیوم ایران را به تولید تسلیحاتی مسدود کند. با این وجود این پیشنهاد با دستور جورج بوش که اصرار داشت ایران برنامه هسته ای نداشته باشد، رد شد. جک استراو، وزیر خارجه وقت انگلیس، بعداً در مورد این مساله اظهار داشت: “اگر مشکلات عمده ای در دولت ایالات متحده تحت رئیس جمهور بوش نبود، ما می توانستیم در کل پرونده هسته ای ایران را در سال ۲۰۰۵ حل و فصل نماییم.”
آنچه از این پس رخ داد هشت سال تنش زایی چشم گیر بود. ایران حجم برنامه هسته ای خودرا به شکل گسترده توسعه داد، در صورتیکه ایالات متحده یک جبهه تحریم چند جانبه بی سابقه را ایجاد کرد. تا سال ۲۰۱۲، بحث گسترده ای در مورد شروع جنگ وجود داشت. نقطه عطف تنها در سال ۲۰۱۳ اتفاق افتاد، زمانی که دولت اوباما تمایل به پذیرش غنی سازی محدود ایران در ازای رفع تحریم ها را اعلام و روند دیپلماتیک را شروع کرد که منجر به برجام شد.
بایدن حالا نمی تواند انتظار داشته باشد که ایران به توافقی سخت تر از برجام تن دهد. همین طور ایالات متحده نمی تواند انتظار داشته باشد که ایران موشک های خودرا تسلیم کند. درباب منطقه، وضعیت برد- برد در یمن با خروج سعودی از گنداب و اختتام بمباران شهرهای یمن و ارسال کمک های بشردوستان حاصل می شود و ایران می تواند در آخر دادن به درگیری ها نقش داشته باشد. دولت بایدن می تواند مذاکرات منطقه ای را در آنجا شروع کند و آنها را توسعه دهد.